از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران...رفتم از کوی تو لیکن عقب سرنگران
{ شهریار }
- ۵ نظر
- ۰۶ آبان ۹۴ ، ۲۰:۱۰
از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران...رفتم از کوی تو لیکن عقب سرنگران
{ شهریار }
باید کار کرد تا استراحت شیرین تر شود و استراحت یعنی لذت جویی از جنبه های لطیف و والای زندگی و چشیدن لذت هنرهای هنرمندان و شاعران..
+آبلوموف | ایوان گنچارف | ترجمه سروش حبیبی
غرور ، تقریبا تنها محرکی ست که اراده را هدایت میکند...
+آبلوموف | ایوان گنچارف | ترجمه سروش حبیبی
تو حق نداری عاشقِ کسی بمانی که سالهاست رفته..
تو ، مالِ کسی نیستی که نیست
تو حق نداری اسمِ دردهای مزمنت را عشق بگذاری...
میتوانی مدیونِ زخمهایت باشی
اما محتاجِ آنکه زخمیَت کرده ، نه.
دست بردار از این افسانههای بی سر و ته
که به نامِ عشق، فرصتِ عشق را از تو میگیرد
آنکه تو را، زخمیِ خود میخواهد
آدمِ تو نیست، آدم نیست !
و تو سال هاست حوای بی آدمی
تنها، حواست نیست....
{ افشین یداللهی }
+خیلی ها فکر میکنند شاعرانه ست یا اسمش را وفاداری میگذارنند. اما ماندن پای کسی که رفته چیزی جز حماقت نیست. چیزی که یکبار اتفاق می افتد زندگیست، نه عشق!
هر که سودای تو دارد چه غم از هر که جهانش..
نگران تو چه اندیشه و بیم از دگرانـش؟
آن پی مهر تو گیرد که نگیرد پی خویشش
وان سر وصل تو دارد که ندارد غم جانش..
{ سعدی }
( Rome & Juliet (1996 +
شهری که منــــم، رو به تــو آغوش گشوده است
هر رهگذری در خـــور ِ دروازه ی من نــیست!
{ علیرضا بدیع }
ای جان پیش از جان ها، وی کان پیش از کان ها
ای آن بیش از آن ها، ای آن من، اِی آن من ...
{ مولانا }
بعضی ها در اثر گلوله میمیرند و جمعی دیگر در شعله های آتش میسوزند
اما اغلب آن ها ، اینچ اینچ ، در کارهای بی اهمیت محو میشوند..
+رابرت آبراهامز...
بین ما چیزی نبود
که حالا
این پاییزی که تنهاترم میکند را به تو نسبت دهم !
به آبان که رسیدی
یک نخ سیگار آتش بزن
و رو به پنجره ،
برای خورشید دم غروب ،
از دختری با موهای قرمزش بگو..
که هرگز نبود !
{ آزاده بخشی }