دچــآر باید بود..

گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش!

دچــآر باید بود..

گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش!

ابتذال در وب فارسی

دوشنبه, ۲۸ آبان ۱۳۹۷، ۱۰:۰۵ ب.ظ


چیز جالبی که من در توییتر دیدم و فکر می‌کنم کمتر در باقی شبکه های اجتماعی وجود داره ابراز عقیده و احساسات به شکل آزادانه، بی‌پرده و اغلب بی‌پرواست. به همین خاطر در توییتر عموما ابتذال بدون واکنش و هجمه نمی‌مونه.
این شایسته پروری و اتحاد مثبت کمتر داخل وب فارسی دیده میشه. کافیه به لیست وبلاگ‌های برتر بیان نگاه کنید. لیستی که بر اساس داده ها و برتری آماری به وجود اومده (و نه گزینش و انتخاب و داوری افراد خبره بر اساس محتوا و کیفیت)

به جز چند استثنا، صفحه اول تا چندم وبلاگ های برتر رسانه متخصصان و اهل قلم! پر از وبلاگ ‌های زرده. هرچند منطقیه وقتی داریم با شاخص های کمّی رتبه بندی می‌کنیم، وبلاگی رو
به خاطر کیفیت محتوایی پایین از لیست حذف نکنیم. اما انتشار این لیست به این شکل تا حدی کار اشتباهیه.
در واقع بیان با این کار در حال پر و بال دادن هرچه بیشتر به ابتذاله. اگرچه بر اساس اصل آزادی بیان این رسانه‌های مبتذل هم نباید مورد حذف قرار بگیرند، اما بهتره حداقل تبلیغی هم به این شکل براشون صورت نگیره.

البته انتشار این لیست از یک جهت مفیده. به این خاطر که متوجهمون می‌کنه حتی در مدیوم وبلاگ هم زردها پرمخاطب‌ترند!
من بیان رو نه به خاطر انتشار این لیست‌در این سال‌ها، که به خاطر مورد تشویق قرار ندادن و تبلیغ نکردن وبلاگ‌هایی که تولید محتوای باکیفیت دارند مورد شماتت قرار می‌دم.

اما خود وبلاگ‌نویس‌ها چه کرده اند؟ اصلا برای چند نفر این موضوع دغدغه‌ست؟ چقدر به تاثیرگذاری رسانه و شبکه های اجتماعی اعتقاد دارید؟ فکر می‌کنید چه تاثیراتی روی خودتون و دیگران داره؟ فکر می‌کنید انجام یک سری اصلاحات میتونه اثر مثبتی رو زندگی شما بذاره؟ یا تصور می‌کنید همه ی این‌ها یک سری روزانه‌نویسی بی اهمیته؟


اما اگه قراره راه حلی هم بدیم. راه‌کار‌های من:

۱. منفعل نبودن وبلاگ‌نویس های باتجربه. مطرح کردن ایده‌های تازه و پیش قدم شدن برای انجام اصلاحات، به جای ترک کردن فضا.
۲.ارتباط منظم با سرویس دهنده های وب و مطرح کردن انتقادات و پیشنهادات و پیگیری مطالبات.
۳. لینک کردن پست‌ها و محتواهای تازه و باکیفیت وبلاگ‌های دیگران به شکل منظم و موثر.
۴. دلگرمی دادن به تازه واردهای قوی و حتی متوسط، با دادن فیدبک یا لینک کردن وبلاگ اون‌ها.
۵. بایکوت کردن وبلاگ های سخیف به هرشکل. مثلا با دنبال نکردن یا به اصطلاح بَک ندادن بهشون.


چرا وبلاگ نباید یک رسانه پرطرفدار و تاثیرگذار باشه؟


  • موافقین ۴ مخالفین ۰
  • دوشنبه, ۲۸ آبان ۱۳۹۷، ۱۰:۰۵ ب.ظ
  • Mohammad Mahdi ..

نظرات  (۶)

به نظرم رابط کاربری توییتر مشارکت و استفاده رو بسیار آسان می‌کنه اما بلاگ نه.
ابراز عقیده به شکل آزادانه و بی‌پروا در بلاگ نسبتن خطرناک.
پاسخ:
در مورد موضوعات خاص حرفت درسته. اما اینجا منظور من حرف زدن راجع به وبلاگ نویس‌ها، وبلاگ ها یا پست هاشون بود. حرف زدن در مورد همدیگه!
درباره نظرات باسمه‌ای حرفت درسته. ولی من دیدم مثلا مخاطب اومده با شوق و ذوق یه خاطره مشابه رو تعریف کرده و اون بلاگر زیرش فقط یه چه جالب نوشته. 
بحث منم همینه. میگم اگه مخاطب یه سلام داده بلاگر هم حداقل درحد همون سلام بهش جواب بده. بالاخره مخاطب برای «پست خوبی بود» هم یه انرژی صرف کرده و قصد داشته با همین جمله ساده کمی از احساس مثبتش رو به نگارنده برگردونه. البته اینا نظر و جهان‌بینی منه. جهان‌بینی تو هم قابل احترامه. 
پاسخ:
حرفت رو قبول دارم. آدم به اندازه اشتیاقی که به خرج داده، اشتیاق نبینه دل سرد میشه. همه جای دنیا همینه.
خیلی ببخشید واقعا  من تازه نظرم‌ رو خوندم چقدر غلط املایی و انشایی داره. 
 :////
Auto Correct روشن هست برای خودش تغییرات ایجاد میکنه. 


پاسخ:
آره خیلی سخت بود خوندنش :)))
وقتی متن رو خوندم نمیدونم چرا یاد یکی از نظریه های کنن افتادم 
موازات وقوع تغییراتی در تحول ذهنی، سازمان اجتماعی و اوضاع مادی زندگی بشر نیز دستخوش تحول می‌شود. کنت بر این باور بود که نباید انتظار داشت که در هنگام مرگ یک نظام، سامان اجتماعی و نیز فکری تازه‌ای یکبار سر برآرد. 《گذار از یک نظام به نظامی دیگر، هرگز نمیتواند پیوسته باشد》در واقع تاریخ بشر با دوره‌های متناوب 《ارگانیک》و 《بحرانی》 مشخص می‌شود. در دوره ارگانیک استواری اجتماعی و هماهنگی فکری برقرار است. و بخش های مختلف هیئت اجتماعی در توازن به سر مبرند‌. برعکس در دوران بحرانی پایه های یقین های کهن سست میشود و سنت ها بی اعتبار میشوند و هیئت اجتماعی دستخوش عدم توازن بنیادی می‌شود که عمیقاً ناآرامند و انسانهای شیفته نظم را نگران می‌سازد. با این. همه همین دوره‌های ناآرام پیش درآمد ضروی یک وضع ارگانیک تازه به شمار می‌آیند. 
پاسخ:
آنتونیو گرامشی میگه: بحران دقیقاً عبارت از این واقعیت است که کهنه در شُرف مرگ است و نو قادر به زاده شدن نیست؛ در این میانه انواع بسیاری از نشانه‌های خوفناک پدیدار می‌شود.

 
چند وقت قبل که وبلاگ هایی که به نظرم با تجربه تر بودن یا خودشون رو میدونستند
 با نوشتن پست خداحافظی و ایراد گرفتن از وجود این همه وبلاگ زر، ندشتن رو کنار گذاشتند ورفتند من به همچین فکری افتادم، که چرا ما همیشه وبلاگ هایی که از نظر معیار خودمون مناسب نیست رو میکوبیم و انگشت اتهاممون رو طرف اون ها میگریم و میگیم که چرا شما هستید؟
 به نظرم اینبار باید به طرف وبلاگ های با تجربه و فاخر هستند اشاره کنیم و بگیم چرا شما نیستید. 
چرا با دیدن بی ملایمتی سریع صحنه رو ترک میکنند. چرا مقاومت نمیکنند مگر تمام  افرادی که در نوع خودشون نظریه پرداز بودن همیشه موافقین اکثریت رو داشتند ؟
تمام افرادی که شاید الان زرد از لحاظ معیارهاشون بنویسند سال ها بود جزو وبلاگ های بسیار پخته ای باشند .  
بعضی وقت ها فکر میکنم شاید وبلاگ نویس های کهنه کار از تغییر میترسند.  همه چیز به سرعت داره تغییر میکنه دیگه چیز هایی که قبلا طرفدار داشت، الان حتی اهمیتی نداره پس باید خوشون رو وقف بدن و اگر نمیتونن چه راهی بهتر از فرار کردن. گذشته رو بپذیرن و سعی کنن خلاقیت وارد کار کنند‌.
 
پاسخ:
حرف خوبیه. بلاگر نباید بهانه بیاره و باید اونقدر خوب باشه که مخاطب خودش رو پیدا کنه.
(با فرض اینکه اصلا کار درستی باشه) حذف یا کمرنگ کردن وبلاگ های زرد هم فقط از همین شکل ممکنه.
توجه وجود داره،‌ این که به کدوم سمت برده میشه اهمیت داره.

اما در مورد بخش آخر نه فکر نمیکنم ترس از تغییر باشه...ترسی هم باشه، ترس از افول سلیقه ست.
پیشنهادات خوبی دادی. 
به نظر من باید درنظر داشته باشیم که آدمای مزور معمولا بهتر می‌تونند نظر عامه رو جلب کنند و ازشون توجه بگیرند. این درحالیه که بلاگرای حرفه‌ای اینجا به خودگویی افتادند و حس و حال اینو ندارند که به وبلاگ یه تازه وارد برند یا بهش لینک بدند. بلکه چندتاییشون دور هم جمع شدند و یه حلقه بسته رو تشکیل دادند و کسی رو به عنوان تازه وارد به این دایره راه نمی‌دند. این ساختار معیوب نه تنها در اینجا که مثل فرکتال‌ها در جای جای این جامعه قابل لمس و مشاهده است. 
نکته بعدی همون حرفیه که توی پست بنوازیم پیش از... نوشتم. به دلیل بازخورد نگرفتن، بعضی از بلاگرا کم‌کم از نوشتن دلسرد میشن.
از طرف دیگه پاسخای مختصر و از سر واکن بعضی از بلاگرا به نظرا هم خیلی از نظردهندگان رو دلسرد می‌کنه از ادامه نظر دهی.
بحث بعدی بودن جایی برای لیست کردن پربازدیدترین و پربحث‌ترین و داغ‌ترین نوشته‌های هر هفته و هر ماه توی بیانه.
پاسخ:
مزور...درسته...آدم‌های  ِ به هرقیمتی بودن...

نظر من هم همینه...نمیدونم تو داخل بلاگفا هم بودی یا نه...ولی بزرگترین اشتباه اون‌ها هم همین بود...که یه حلقه بسته تشکیل داده بودند و هیچ آدم تازه ای رو هم واردش نمی‌کردند...همیشه باید خون تازه وجود داشته باشه.

ولی در مورد نظر دادن...به نظر من باید این پیش فرض رو که باید به هرکامنتی جواب داده بشه رو برداریم. کامنت باید چیزی به متن اصلی اضافه کنه. یا یه پرسش تازه باشه برای بیشتر فکر کردن. نه لزوما از نویسنده یا بلاگر...که از هر خواننده ای...یه تشکر ساده یا تایید و تکرار کردن اونچه که در متن اومده چه ارزشی داره؟ من که خیلی از کامنت‌های بد رو گزارش هرزنامه میدم اصلا!‌ :))
مثلا وقتی تو به من میگی سلام. من هم در حد سلام بهت پاسخ میدم. بعضی از کامنت ها از سکوت کردن هم بدترن و خب این چه پاسخی داره جز یه جواب از سر واکن؟

"جایی برای لیست کردن پربازدیدترین و پربحث‌ترین و داغ‌ترین نوشته‌های هر هفته" آره. به نظرم باید توسط گروهی از بلاگرها از بیان چنین چیزی خواسته باشه.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی