دچــآر باید بود..

گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش!

دچــآر باید بود..

گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش!

فرهنگ نفرت انگیز کرنشگری

جمعه, ۲ شهریور ۱۳۹۷، ۰۷:۴۷ ب.ظ


همه ما حداقل برای یک بار نوشتن یک نامه اداری را تجربه کرده ایم. متنى که حاوی یک خط درخواست است و ده خط دیگر سلام و دست بوسی و عرض ادب و اظهار بندگی و التماس و در پایان آرزوی بهروزی و موفقیت و سپاسگزاری و دعا و استغاثه و ... آن هم به زبانی حرام زاده که نه عربیست و نه فارسی و معجونی است از واژگانی کهنه که معنایش را فقط نویسنده و مخاطب می فهمد و گاه به مصداق سخن شمس آن خط را نه او خواندی ، نه غیر او!

و دریافت کننده با ژستی از پایین عینکش این استفراغ نگارشی را می خواند و از بالا نگاهی به آورنده پیام می اندازد و در نهایت یک خط می نویسد ؛ برابر ضوابط اقدام گردد! 

نامه را می گیری و نگاهی به آن می اندازی: به استحضار می رساند، ایفاد می گردد، مبذول بدارید، معمول کنید، اعلام طریق بفرمائید و این دست تشریفاتی که متعلق است به نظام دیوان سالار حکومت های پادشاهی چندین سده گذشته و دریغ از اعتراض استادنمایان ادبیات این مملکت و نیز متصدیان فرهنگستان فارسی که اگر قرار است نامه در قالبی محترمانه و رسمی برای شخصی فرستاده شود باید با توجه به ظرفیت های فعلی زبان معیار صورت گیرد و قطعا همین زبان ظرفیت ادب، احترام، تشریفات و رساندن پیام بدون استفاده از واژگان نامأنوس را دارد.

این فرهنگ چاکر مآبانه و ادبیات چاپلوسانه نه تنها بر عدم مطالبه گری از مقام مسئول تاکید دارد (مسئولی که وظیفه اش انجام این کار است و بابتش حقوق دریافت می کند) و مخاطب را در حالت التماس برای گرداندن سرقلم همایونی به کرنش وامی دارد و جالب تر اینکه هر کس این فن را نداند متهم می شود به بی سوادی و ناآگاهی از مناسبات اداری! و اضافه کنید این سردرگمی و نافهمی را به نامه ها و احکام حقوقی و قضایی که چند وکیل کارکشته و چند استاد ادبیات و حضرت سلیمان می خواهد تا آن را کشف رمز و ترجمه کنند! 

به هر صورت تأکید بر این نوع نوشتار علت دیگری هم دارد که همانا ایجاد فاصله طبقاتی و رواج فرهنگ کرنشگری به جای پرسشگری است.


+محسن الوان ساز

  • موافقین ۷ مخالفین ۰
  • جمعه, ۲ شهریور ۱۳۹۷، ۰۷:۴۷ ب.ظ
  • Mohammad Mahdi ..

نظرات  (۳)

از خودم بدم اومد که خیلی خوب بلدم نامه اداری بنویسم ! انگار بوی تعفن یه اخلاق بد از خودم به مشامم خورد ‌. 
پاسخ:
آره منم حسش کردم گاهی. جاییکه یه مهارت یا به ظاهر مزیت تبدیل به اسباب شرمندگی میشه.

سلام

چه خوب نوشتین "استفراغ نگارشی". به عنوان یه اداره ای همونقدر که نویسنده حین نوشتین اذیت شده حین خوندن اذیت شدم. اگه تو نامه شماره تماس باشه همون لحظه تماس می گیرم و تکلیف درخواست رو مشخص میکنم و متاسفانه این تنها کاریه که از دستم برمیاد. به نظرم این بیت از صائبه: دست طلب چو پیش کسان می کنی دراز/ پل بسته ای که بگذری از آبروی خویش. نمیدونین چه جنگی دارم با اکثر همکارا که به خاطر وظیفه ای که بابتش حقوق می گیری حق منت گذاشتن نداری. آقا مهدی خیلی خیلی سخته با همه درافتادن. سه سوت میرن پیش مدیر که اگه شما مدیری ایشون چیکاره هست که داره تو کارای ما دخالت میکنه!!!

آیه یاس خوندم ولی این رو هم بشنوین. علیرغم همه سختی ها همیشه یه نفر هست که تو بدترین شرایط از دستت می گیره و در نهایت قدرت اون یه نفر به همه می چربه. یه بیت خوب هست که میگه: خدا همیشه به دیوانگان نظر دارد... . 

پاسخ:
سلام

بله. اظهار عجز پیش ستمگر زابلهی است/ اشک کباب باعث طغیان آتش است.
به خاطر همینه که من میگم:
سعی کن بهترین باشی تا کارت به اداره ها نیفته😠
+که البته نمیشه😥
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی