دچــآر باید بود..

گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش!

دچــآر باید بود..

گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش!

چند بار ؟

سه شنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۹:۴۵ ب.ظ


خدا می داند چندبار با قلبی پیچ و تاب خورده در خیابان برگشتم چرا که فکر کردم قسمتی از اندام او را دیده ام..یا صدایش را شنیده ام ..یا مثلا مویش را از پشت..چند بار؟ تصور میکردم دیگر به او فکر نمی کنم اما کافی بود لحظه ای در محلی اندکی آرام , تنها شوم تا دوباره یاد او به سراغم بیاید.


+دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد | سال ها | آنا گاوالدا | الهام دارچینیان

  • موافقین ۹ مخالفین ۰
  • سه شنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۹:۴۵ ب.ظ
  • Mohammad Mahdi ..

نظرات  (۱)

بعضی از کتابا اسمشون خودش یه دنیا حرفه. برای من یکی این کتاب این حس رو داره یکی هم کتاب «سبکی تحمل‌ناپذیر هستی».
پاسخ:
واسه منم همینطوره..به "خاطرات صد در صد واقعی یک سرخپوست پاره وقت " و " خطای ستارگان بخت ما " هم همین حسو دارم..
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی