داستان ابرها..
يكشنبه, ۲۵ مهر ۱۳۹۵، ۰۹:۳۴ ب.ظ
دچــآر باید بود..
گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش!
:)) که بچه ها مثلِ نخورده ها از درختاش آویزون میشن ؛)
پاسخ:
اون باز خوبه این دوستمون وانت زده :)
اون باز خوبه این دوستمون وانت زده :)
زیبابود
دلم هوای بارونی و دانشگاه_شمال خواست
دلم هوای بارونی و دانشگاه_شمال خواست
پاسخ:
:)
:)
از این ساختمونای نیمه کاره تو دانشگاه های همه ی کشور هست :)
ولی فقط تو خطه شمال همچین منظره ای بیرونشون دارن ؛)
پاسخ:
یه جور دیگم میشه گفت..تو شمال هم فقط همون منظره ِ هست !
کل ِ آپشنش حیاط با درخت میوه داره :)
یه جور دیگم میشه گفت..تو شمال هم فقط همون منظره ِ هست !
کل ِ آپشنش حیاط با درخت میوه داره :)
اینجا کجاست که سقفاش شیروونیه ؟
+آقا گوشیت چیه ؟ چه خوب عکس میگیره
پاسخ:
بیشتر هنر عکاسه :دی
گوشیم S advance :)
سه سال پیش خریدم راستش کیفیت خوبی نداره ولی چون نور خوب بود اون روز عکسا بد نشد
بیشتر هنر عکاسه :دی
گوشیم S advance :)
سه سال پیش خریدم راستش کیفیت خوبی نداره ولی چون نور خوب بود اون روز عکسا بد نشد
چه خوبه که بارونِ شدید بیاد و آدم تو شهر کتاب گیر بیفته ؛)
+ چه عکسای خوبی ...آخریه رو از تو ساختمون نیمه کاره گرفتین؟
پاسخ:
+ از کجا فهمیدید ؟ :0
یکی از طبقات نیمساخته ی دانشگاهمونه :)
+ از کجا فهمیدید ؟ :0
یکی از طبقات نیمساخته ی دانشگاهمونه :)
چه حس خوبی دارن عکسا
دیروز که بارون میومد بیرون بودم. ذوق بسیار داشت!
پاسخ:
منم بیرون بودم..چون چتر نداشتم یه خرده تو شهرکتاب منتظر موندم چون قطع نشد زدم اومدم بیرون..
ذوق بسیار داشت و بسیار خیس شدم !
منم بیرون بودم..چون چتر نداشتم یه خرده تو شهرکتاب منتظر موندم چون قطع نشد زدم اومدم بیرون..
ذوق بسیار داشت و بسیار خیس شدم !
اولین بارون پاییزی