دچــآر باید بود..

گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش!

دچــآر باید بود..

گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش!

صاحب اختیار مرگ و زندگی مردم..

سه شنبه, ۲۷ بهمن ۱۳۹۴، ۰۸:۵۱ ب.ظ

اما سرورم روزگار بدی است .حکام و امرا فاجر و ستمکارند علما به کار خود مشغولند و چیزی که ندارند درد دین است ، این توده ستمکش که بخواهند و نخواهند و بدانند و ندانند ، نه دنیا دارند و نه دین!
گویی برای آن آفریده شده اند تا شب و روز جان بکنند و این زندگی دوزخی را تحمل کنند، تا برای مشتی پست تر از چارپایان که خود را سایه خدا و جانشین مصطفی می دانند ، زندگی پر تجمل بهشت گونه ای فراهم سازند!
روزی نیست که شاهد قتل و تجاوز نباشیم . سرورم! پس تکلیف ما چیست؟ آنان که اهل علم و معرفت اند،البته نه به ادعا بلکه واقعا فهمی از دین و شریعت داشته،بویی از باطن و حقیقت برده باشند،در شرایط کنونی جامعه سه راه بیشتر ندارند:
یا باید به خدمت این ناکسان در آیند؛
یا گوشه گیرند و کاری به کار کسی نداشته باشند؛
یا آن که به وظیفه عمل کنند و به فکر دنیا و دین مردم باشند،همین طبقه عظیم زحمت کش و مظلوم!
سرورم من راه سوم را برگزیده ام .از نتایج و عواقب آن هم تا حدودی آگاهم .چنان که می فرمایید غریب و بی کس هم هستم !
اما چه پناهی بهتر از خدا ؟و چه تکیه گاهی استوار تر از حقیقت؟ مرا باکی نیست!
اینان کوچکتر از آنند که به شمار آیند . علی بی ابی طالب کرم الله وجهه ،روزی از ابن عباس پرسید:
- این پای افراز که پارگیش را می دوزم چند می ارزد؟
ابن عباس گفت: هیچ!
علی گفت: فرمانروایی بر شما از این هم کم بهاتر است.
سرورم این بهای خلافت و امارت علی است ،تا چه رسد به حکومت این فاسدها.اینها و حکومتشان نه تنها پشیزی نمی ارزند، بلکه اسباب ننگ هم هستند.انسان را آلوده می کنند. وقت خود را خراب نکنیم ! اینان کیند؟
-چه می گویی شهاب الدین ؟ به هر حال دنیا در دست اینها ست . اینها خود را مالک جان و مال و صاحب اختیار مرگ و زندگی مردم می دانند.همانند نمرود بر این باورند که  آنان اند که یکی را می کشند و به دیگری اجازه زنده ماندن می دهند.
چرا کار از دستشان بر نمی آید؟اینان مثل آب خوردن آدم می کشند ،این دارزدن ها و گردن زدن ها علنی بیشتر برای آن است که مردم بدانند که با که طرفند...

+قلندر و قلعه  | یحیی یثربی
  • موافقین ۱ مخالفین ۰
  • سه شنبه, ۲۷ بهمن ۱۳۹۴، ۰۸:۵۱ ب.ظ
  • Mohammad Mahdi ..

نظرات  (۴)

این بگم افرادی که بدون اثبات غیر عقلانی بودن حتی یکی از دستورات خداوند به راحتی به قوانین و آموزه های الهی دهن کجی میکنند قطعا به قوانین بشری که طبق سلایق افرادی مثل خودشون طرح ریزی و اجرا شده رحمی نخواهند داشت!

در ضمن کسی که سوالی داره به دنبال جواب میره نه اینکه با شبهه افکنی دست به تبلیغ کفر بزنه!

به امثال شما میگن معاند!

 

خیلی دلم میخواد بدونم در دل یک مشت از خدابیخبر و خدانشناس (ببخشید دیگه واقعیته) حس قدرت طلبی و منفعت طلبی وجود نداره؟!؟

همین تاریخ ایران زمین که تنها سی ساله دینی شده چیز دیگه ای میگه!!

جماعتی که به ناظری چون خداوند و عاقبتی چون قیامت باور ندارند این قابلیت رو دارند که هر عمل شنیعی رو با عقل مادی و منفعت طلب خود(نفس) توجیه کنند!

اینگونه که : وقتی قراره تنها یک بار زندگی کنیم چرا عمر و هزینه خودمون رو صرف امانتداری از بیت المال کنیم؟!؟چرا تا وقتی در مسند قدرت قرار داریم دزدی نکرده و بارمون نبندیم؟! وقتی قرار به همین زندگی دنیوی باشه چرا خوش نباشیم و تمام عمرمون رو با وفاداری به تعهداتی بر باد بدیم؟!؟چرا باید صداقت به خرج داد وقتی میشه با دروغ کلی منفعت کسب کرد و یا از منافع (نامشروعی) دفاع کرد؟!؟چرا باید از اموال خود به نفع یک مشت قشر ضعیف و بیعرضه سخاوت به خرج داد؟!؟و...

با اعتقاد به اینکه تنها یک بار زندگی میکنیم حتی میشه جنایتی مرتکب شد همانگونه که همه بزهکاران در توجیه بزه ارتکابی همیشه توجیهاتی برای گفتن دارند!(بدون توسل به مطالعات فلسفه خداناباوران حتی!!)

میبینید که بدون دین خیلی از فضایل اخلاقی ، توجیه عقلی(!) نداره!! 

در واقع در هر حکومتی کسی فساد به بار میاره که یا در ظاهر وباطن کافره و یا منافقی که در باطن کافره ولی تظاهر به ایمان میکنه!

+برای مولا علی(ع) حکومت بر مردمی قدر ناشناس که حتی تاب 5 سال عدالت رو نداشتند و ایشون رو شهادت رسوندند ارزش نداشت اما وظیفه الهی بود !جالبه که حتی انسان کاملی چون علی (ع) در بدست آوردن رضایت قلبی همه افراد ناکام بود!...

 اما حق سرپرستی و حکومت بر مردم تنها از آن خداست و کسانی قلبا و ظاهرا با تمام وجود انسانهایی معتقد و دیندارند نه یک عده که بیخدایی یکی از توجیهاتشون برای به بار آوردن فساده!!! 

درود

همانهایی که بالت را گرفتند

فضاهای خیالت را گرفتند

چو دیدند از امید سیب مستی

همان یک سیب کالت را گرفتند

قلم هایت شکستند و پس از آن

غزل های غزالت را گرفتند

شدی غرق سراب باور خویش

چو از دریا اصالت را گرفتند

به صحرا ابتدا جام می و بعد

حرامی ها حلالت را گرفتند

دعاشان کردی و کولی تباران

کف ات دیدند و فالت را گرفتند

برای حل تنها مشکل خویش

زبان پر سوالت را گرفتند

دلت چون مرد این کفتار مردم

کفن ناکرده سالت را گرفتند

به مرگ مغزی ات راضی نگشته

سر راه عیالت را گرفتند

سپس در گور با افهم نفهمان

تنت لرزانده حالت را گرفتند


پاسخ:

برای حل تنها مشکل خویش

زبان پر سوالت را گرفتند...


چه خوب بود آفرین

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی