دچــآر باید بود..

گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش!

دچــآر باید بود..

گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش!

دوربین ِ خاموش

سه شنبه, ۱۵ دی ۱۳۹۴، ۰۷:۵۹ ب.ظ

به خشکی شانس ! امتحاناتو منتقل کردند سالن اصلی. دیگه به این سادگیا نمیشه تقلب کرد .
- شما که کار خودتونو میکنید..
+ اون که آره ، ولی خب سخت تر میشه .  بیچاره نسل بعدی که ما مراقباشونیم .
-نگران اونا نباش . بشر همیشه راهی پیدا کرده ..
+اما همیشه کسانی هم هستند که راه ها رو ببندند . با همتی که تو اینا در ایجاد رشته و به وجود آوردن دانشگاه میبینم بعید نیست رشته " مراقبت از امتحانات " هم ابداع  بشه.
-من اینطوری فکر نمیکنم . حتی فرآیند فعلی برگزاری امتحانات هم خیلی ناکارآمد و هزینه بره . حدس میزنم در آینده امتحانات زیرنظر دوربین های مدار بسته بدون حضور حتی یک مراقب برگزار بشه.
 + غیر ممکنه !
- چرا ؟
+نمیدونم ولی خیلی غیرعادیه ! حتی اگه حرفت عملی باشه باز هم نیاز به تعدادی آدم هست تا از پشت دوربین مواظب دانشجوها باشند و این چه تفاوتی با حضور فیزیکی مراقبین داره ؟
-شاید حضور حتی یک نفر هم پشت دوربین ها لازم نباشه .
+ولی این دیوونگیه !
- آره ، شاید . ولی دیوانه وار بودن یک نظریه هیچوقت باعث غیرعملی بودنش نشده .
+ولی چطور ممکنه ؟
-خیلی سخت نیست . فقط دانشجوها باید دوربین ها رو ببیند و " گمون " کنند که کسی از پشت اون دوربین ها مراقبشونه .
+ خب  مزیت دوربین به انسان مراقب ِ حاضر چیه ؟
-دوربین همیشه نگاه میکنه ، آدم نیست که سرشو بگردونه ، حواسش با سوالات یک نفر پرت شه یا نقطه ی کور و دور از دیدی داشته باشه . از همه مهم تر تو هیچ وقت نمیتونی بفهمی اون فرد از پشت دوربین کی به تو نگاه میکنه و کی حواسش نیست !
هیچ آدم عاقل و محتاطی حاضر نیست زیر نگاه یک دوربین دست به تقلب بزنه . چون نمیدونه  چه زمانی و توسط چه کسی پشت کدوم مانیتور تحت نظره و از اون بدتر ،  اگه نتیجه ی غیرقابل انتظاری اتفاق بیفته چون تمام حرکاتش ثبت و ضبط شده ، میشه همه چیز رو بررسی کرد و دیگه جای هیچ انکاری وجود نداره .
+اما اگه کسی جرات کنه و تقلب کنه چی ؟ اگه کسی پشت دوربین نباشه دستش رو نمیشه و به زودی همه می فهمند و بعد ؟ بوووم .  
-همونطور که گفتم انجام این کار از یک آدم محتاط بعیده . با این قوانین سفت و سختی که وجود داره کی حاضر میشه برای اولین بار امتحانش کنه ؟ اما حتی اگر اینطور باشه تصور کن ترس و وحشت اون دانشجو رو از احتمال دیده شدن  موقع تقلب .
این ترس تمام طول امتحان و حتی تا زمان گرفتن نمره داره و فکر کنم درک کنی این درگیری ذهنی چقدر میتونه تاثیر بدی در عملکرد و نتایجش داشته باشه.
وقتی در حضور مراقب تقلب میکنی فقط دوحالت داره یا میبینه و می فهمه و یا نه . اما در این حالت هم احتمال دیده شدن آنی توسط دوربین هست و هم امکان ثبت و ضبط .کسی که تقلب میکنه تماما ذهنش درگیر لو رفتن یا نرفتنه و احتمالا حتی تمرکز کافی برای حل سوالاتی که بلد هست هم نخواهد داشت . پس نتیجه خوبی نمیگیره و اگه تقلب کنه حتی بعد از امتحان هم آزادی فکری نخواهد داشت..
+هوووم..ایده ی وحشتناکیه ، ملعون !
-میدونی چی از همه جالب تره ؟ بعد از یک مدت حتی میشه تمام دوربین ها رو خاموش کرد . برای یک دانشجو فقط "فرض" اینکه تحت نظره کافیه .
+خدای من ! اما اگه آدم کنجکاو باهوشی وجود داشته باشه که متوجه خاموش بودن دوربین ها بشه و به بقیه بگه چی ؟
-دلیل معقولی وجود نداره که بخواد به بقیه بگه .میدونی که چیزی به نام تراز وجود داره و تو همیشه با دیگران مقایسه میشی . یعنی هرچقدر دیگران نتیجه بدتری بگیرند به نفعته و جایگاه بهتری خواهی داشت. علاوه بر این خلاف کردن فقط زمانی سودمند و معنی داره که عده ی معدودی انجامش بدن . خلاف ِ همگانی یعنی هرج و مرج و تباهی.
گذشته از همه ی اینها حتی اگر هم بگه هیچ کس بهش اطمینان نمیکنه و حرفش رو باور نمیکنه
+خودش چی ؟
-اگه اون دانشجوی باهوش ، انسان درستکاری باشه و پایبند به اخلاق ، احتمالا طبق روال عادی درس هاشو میخونه و به سوالات بر حسب توانایی هاش جواب میده و خوشحال میشه که دیگران هم به برکت وجود دوربین ها و اعتقاد به روشن بودنشون حاضر به تقلب نیستند و هرکس به نتیجه ای که لایقشه میرسه .
+ و بدهای باهوش و کنجکاو ؟
- با وجود مراقب ها یا بدون حضورشون ، با اعتقاد به دوربین یا بدون اون ، اونها راهشو پیدا میکنند و در نهایت کار خودشونو میکنند..


  • موافقین ۳ مخالفین ۰
  • سه شنبه, ۱۵ دی ۱۳۹۴، ۰۷:۵۹ ب.ظ
  • Mohammad Mahdi ..

نظرات  (۵)

خودتم نفهمیدی چی نوشتیا..
  • سوگنـ ـد
  • ۱۹۸۴ شاهکاره. از خلاصه‌ی کتابا نمیشه به روحشون پی برد :) طبیعتا نمیتونم توضیح‌بدم که چرا این دو‌موضوعو‌به هم ربط دادم.
    منم نمیدونم چقدر به منظور اصلیتون نزدیک شدم. 
    نمیدونم تو کدوم کتاب خوندم که نوشته بود نویسنده‌های تازه‌کار سعی میکنن داستان نمادین بنویسن چون به نظر ساده میاد اما بعد گیر میفتن و داستانشون مزخرف از آب درمیاد (این بلا خیلی سر خودم اومده!)
    به نظرم این نوشته برعکسِ چیزی که تو اون کتاب خوندم، خیلی هم قویه.البته برای رسوندن یه مفهوم عمیق نمیشه به همینقدر اکتفا کرد.
    البته با همین مقدار هم باعث شد فکر کنم. خیلی بیشتر از نوشته‌هایی که معمولا از بلاگرای خوب میخونم.
    پاسخ:
    کاملا موافقم فقط میخواستم با ایدش آشنا بشم :)

    خوشحالم که به نظرتون خوب بود
    یاد کتاب 1984 افتادم. 
    خیلی خوب بود این متن. 
    پاسخ:
    چه جالب باید حتما این کتاب بخونم

    ممنون :)
  • سوگنـ ـد
  • جدای از ظاهر متن، این ایده خیلی وقته که داره کار میکنه و چقدرم خوب‌. 
    ترحم‌انگیزترین دسته اون دسته‌این که به وجود دوربین شک میکنن اما هیچوقت نمیتونن به جواب قطعی برسن. هم ترس از دیدن شدن هم یه سوال همیشگی!

    پاسخ:
    نمیدونم چقدر موفق شدم منظور اصلی مو بزسونم ، نمیدونم به قدر کافی خوب نوشتمش یا نه


  • سوگنـ ـد
  • ایده‌ی هوشمندانه‌ایه ولی وحشتناااااکه! 
    یاد ۱۹۸۴ِ اورول افتادم.
    بزارید دانشجوی بیچاره تقلبشو کنه. :|
    پاسخ:
    1984 جز لیست کتاب های نخوندم ، حتما به زودی میخونمش ، ولی جرج اورول برام واقعا نویسنده تحسین برانگیزیه


    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی